توسعه کشورها یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است که ابعاد گوناگونی را در بر می گیرد. در این میان، نقش مدیریت نخبگانی به عنوان یکی از عوامل کلیدی و تأثیرگذار، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مدیریت نخبگانی به معنای شناسایی، جذب، پرورش، بهکارگیری و حفظ افراد با استعداد و توانمندیهای فوقالعاده در حوزههای مختلف است. افرادی که به عنوان نخبگان شناخته میشوند، میتوانند در پیشبرد اهداف توسعهای یک کشور نقش حیاتی ایفا کنند.
در حوزه مدیریت نخبگانی و نسبت آن با توسعه همه جانبه کشور، آثار فاخر و ارزنده ای منتشر شده است.یکی از این آثار ، کتاب "توسعه و مدیریت نخبگانی" با تالیف دکتر میثم کرمانی توسعه گر حوزه کسب و کار بوده که در ابتدای امسال ( سال 1404) توسط انتشارات نگارستان پارس و با مقدمه دکتر علیرضا نجف زاده منتشر شده است.
این اثر آموزنده در شش فصل تالیف گردیده و در هر فصل نکاتی در خصوص جایگاه، اصالت و کارکرد نخبگان در روند توسعه کشور مورد توجه قرار گرفته است. این شش فصل عبارتند از :
فصل اول کتاب با ارائه تعاریفی از مقوله نخبگی ( از تعریف مبنایی تا بازخوانی معنای امروزی آن ) آغاز می شود.در فصل دوم کتاب ،مقوله "توسعه"و متعلقات آن مورد توجه قرار گرفته است. در این فصل "انسان"به عنوان "محور توسعه و نخبگان به مثابه نیروی محرکه آن تعریف و تصدیق شده اند. فصل سوم کتاب به آسیب شناسی گردش نخبگان در کشورمان اختصاص دارد. در این آسیب شناسی تلاش شده با نگاهی واقع گرایانه به آسیبهایی از جمله "توهم نخبگی "و "هزینه های مهاجرت نخبگان " در کشور پرداخته شود. در فصل چهارم کتاب ،مقوله نخبگی در مقیاس جهانی و نسبت آن با مقوله توسعه مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است. در این فصل مصادیق و نمادهایی از توسعه نخبگانی در کشورهایی مانند فنلاند،ژاپن و ....برای مخاطبان تشریح شده است. فصل پنجم کتاب به تشریح و بررسی راهبردهای ملی در خلق و پیشبرد روند توسعه نخبگانی در کشورمان اختصاص دارد. در این فصل به جایگاه مدیریت جهادی اشاره شده و طرح هایی مانند "شکار مغزها"مورد استناد قرار گرفته است.در فصل پایانی و ششم کتاب نیز جملاتی انگیزشی در حوزه نخبگانی( با استناد به نقش مدیریت نخبگانی در توسعه ) از بزرگان و افراد تاثیرگذار آورده شده است.
پیام اصلی کتاب "توسعه و مدیریت نخبگانی"این است که توسعه، با ساختن جاده و کارخانه محقق نمی شود.کشورمان نیازمند پرورش اذهان پویا و نخبه ایست که این ظرفیتها را به مقصدی روشن هدایت نمایند. این آرمان بزرگ بدون شناخت و مدیریت هوشمندانه سرمایه ها و منابع کشور محقق نخواهد شد. در این معادله ، نباید نسبت به نخبگان و توان آنها به مثابه یک ابزار نگریست،بلکه آنها را باید به عنوان سرمایه های زنده جامعه مورد پذیرش و تعریف قرار داد.در این مسیر باید از کلیشه ها عبور کرد و با ترکیبی از واقع بینی،نوآوری و عملگرایی ،رابطه پیچیده ای که بین توسعه کشور و مدیریت نخبگان وجود دارد را کشف، احصاء و فعالسازی نمود.